قوچ های وحشی

این وبلاگ محلی است برای نمایش آثار هنری و چگونگی اجرای آن

قوچ های وحشی

این وبلاگ محلی است برای نمایش آثار هنری و چگونگی اجرای آن

روز 21 مهر  نمایشگاهی از 15 دفتر سیر من 

که این نمایشگاه هدف آموزشی دارد برای دانشجوهای معماری


ماهی ها بهش گفتند 

اگر اون بالا جایی نیست 

ما میزبان های خوبی هستیم 

او هم اومد...

این مجموعه نقاشی هایی از من هست که در نمایشگاه گروهی کارتوگرافی ارائه داده بودم

من کلیه ی این نقاشی ها رو در سفر کشیدم

در ترمینال ،مترو ، اتوبوس یا قطار و...

من از زمانی که به تهران اومدم و چه در مدتی قبل که در خوابگاه بودم

احساس غربت عجیبی می کنم که وقتی به خانه ی اصلی ام هم بر می گردم همراهم هست

این نقاشی ها که بی هیچ تاملی در همون لحظات کشیده شده به خوبی این احساسات رو لا اقل برای خودم تداعی می کند ...


در اینجا ، مردی که می خواست بداند ،شمایل پیدا کردند...



نمایشگاه نقاشی گروهی ...

بنا بود قابی 50*50 در اختیار 13 نفر قرار بگیرد و آنها این بوم رو با سلیقه ی خودشون و هر تعداد تصویر های کارتونی که می خواند پر کنند که از اون جماعت تعدادی شرکت نکردند اما باقی کارها رو می تونیم ببینم ...

 

سفید مردی بود که آموخته بودندش ، تا مردان سیاه را سیاه بیند و سفید ها را سفید ...


بنا بود که قایقی با کاغذ بسازیم ، یه قایق کاغذی غول پیکر اما نشد ...

این مجموعه نقاشی ها حاصل پر کردن وقت های من سر کلاس های حوصله سر بر معماری مون بدست اومده
که بعدا با فوتوشاپ دستی بر سرشون کشیدم
این ها بعضی عکس العمل های دوستان من هست سر کلاس 
که با چاشنی های ذهن من ترکیب شدند


بچه های مدرسه ی حسین آباد ، محمدرضا نظری ، احمدرضا اعلایی و من

توی بشاگرد

 با بچه ها این سرامیک های شکسته رو از روستا جمع کردیم

و اینو ساختیم ...

مطمئن نیستم انتشار این پست اینجا درست باشه یا نه

این قصه رو برای بچه های 7،8 ساله ی بشاگرد و بچه هایی به سن و سال خودم نوشتم

 که آقای احمدرضا اعلایی در تصحیح اون به من کمک کرد